سـوختــــ هـ از عشــقـِ چنـــد روزیـــ
تا ابد بی قرار..
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:50 ::  نويسنده : jiji
میترسيدم از اینکه روزی یک جایی من و تو خیلی دور از هم شب و روز در آغوش یک غریبه بیقرار هم باشیم!واينكونه شد...
دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:50 ::  نويسنده : jiji
میترسيدم از اینکه روزی یک جایی من و تو خیلی دور از هم شب و روز در آغوش یک غریبه بیقرار هم باشیم!واينكونه شد...
سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, :: 21:10 ::  نويسنده : jiji

. به يادت، داغ بر دل مينشانم

ز ديده خون به دامن ميفشانم

چو ني گر نالم از سوز جدائي

نيستان را به آتش ميكشانم...

به يادت، اي چراغ روشن من

ز داغ دل ، بسوزد دامن من

ز بس در دل، گل يادت شكوفاست

گرفته بوي گل پيراهن من

***** *******************

همه شب خواب ديدم خواب ديدار

دلي دارم دلي بي تاب ديدار

تو خورشيدي و من شبنم! چه سازم؟

نه تاب دوري و نه تاب ديدار

سري داريم و سوداي غم تو

پري داريم و پرواي غم تو

غمت از هر چه شادي دل گشاتر

دلي داريم و درياي غم تو

دلي داريم و درياي غم تو...

دلي داريم و درياي غم تو...

چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:, :: 11:30 ::  نويسنده : jiji

کجایی مهربونم بی تو دنیام دیگه چیزی نمونده زیرو رو شه

نمیدونستم اینقد بی معرفتی...چرا اینجور شئی چرا تنهام گذاشتی؟چرا تنها دلخوشیمو ازم گرفتی؟سال جدید اومد چقد منتظر شدم یه تبریک عید بهم بگی....چقد دلم خوشه...میخواستم بگم خیلی بد قولی اینه همه حرفایی که میزدی؟خیلی بی وفایی خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 20:54 ::  نويسنده : jiji

آخرش میکشه منو بغضی که توی صدامه

اینا قصه نیست عزیزم دفتر خاطره هامه

چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 20:46 ::  نويسنده : jiji
حواسم بهت هست كه دلواپسی 

میدونم شبهات صاف و پر نور نیست

بذار با همون حس نگاهت كنم 

خدا شاهده چشم من شور نیست

منو موجا هر روز سیلی زدن شكستم ولی صخره بار اومدم

كنارم نبودی ببینی چطور با این بی كسی ها كنار اومدم

نمی گم كه منت بذارم سرت نه نه

نمی گم كه من از همه بهترم

فقط كاش بدونی كی از دست رفت

فقط كاش بفهمی چی اومد سرم

ح و ا س م بهت هست كه دل وا پسی 

میدونم شبهات صاف و پر نور نیست

بذار با همین حس نگاهت كنم 

خدا شاهده چشم من شور نیست

تو یك روز پریدی تو مه گم شدی ولی انتظارت هنوز با منه

به این قصه خوشبین تر از سابقم تو یك روز میای من دلم روشنه


شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, :: 20:23 ::  نويسنده : jiji
هـِــ ی غريبـــﮧ ! قيــآفت خيلـے آشنـآست من و تو قبلا جـآيـے همديگرو نديديــ م ؟ آهـ ـآن... يـ ـآدم اومــد يــﮧ روزآيـے يــﮧ خاطره هـآيـے بـآ هم دآشتيم يـآدمــﮧ اون موقع دم از عشق ميزدے هــﮧ ... انقدر مــآت نگـ ـآم نکن عشقت حسوديش ميشــﮧ ! رآستــے قبل رفتنت : ديگــﮧ هيچ حسـ ے بهت ندآرم ديگــﮧ وقتــے ديدمت دلم نلرزيد خوآستم بدونـے ...
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : jiji

نمیتونم کاش میدونستی نمیتونم فقط خدا میدونه خدا اوضاع بهم ریخته قلبم رو میدونه ...ای کاش بودی...ازم نخواه فراموشت کنم تو رو نمیدونم فراموشم کن ...ازم نخواه چیزی که نمیتونم من هر روز دارم ویرونه تر میشم ..کاش میدونستی هر چیزی هرکاری هر حرفی همه ی آهنگی تو رو رو به یادم میاره خیلی د.....ا...غ...و...ن....م....

پر از تنهاییم ای کاش بودی

که داره زندگیم از دست میره

یه آهنگی گذاشتم که میدونم

اگه گوشش کنی گریت میگیره

صدام از گریه ی دیشب گرفته

چه بارونی چه احساسی چه حالی

با اشکام باز مهمونی گرفتم

همه چی هست فقط جای تو خالی

دارم دنبال عکسامون میگردم

همونا که لب دریا گرفتیم

اگه ما سهم هم دیگه نبودیم

چرا توی دل هم جا گرفتیم؟

چه معصومانه افتادی تو این عکس

چه لبخند نجیبی رو لباته

تو میخندی و من گریم گرفته

چقدر این خونه تشنه ی صداته

تو یادت رفته وقتی گریه دارم

برای اشکای من شونه باشی

تو یادت رفته باید خونه باشی

باید پیش منه دیوونه باشی

نگو خونه بگو دیوار بی در

که سرتا پاشو خاموشی گرفته

مگه من توی تقدیرت نبودم

شاید دنیا فراموشی گرفته

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 12:54 ::  نويسنده : jiji
منو یادت نمی یاد می دونم تا همین جاشم ازت ممنونم دیگه حتّی نفسم در نمی یاد کاری جز دعام ازم بر نمی یاد برو خوش باش ، برو شیرینم من به آینده تو خوش بینم برو که الهی خوشبخت بشی مثل من درد جدایی نکشی نوش جونت همه ی بی کسی هام برو خوشبخت بشی منو ول کردی با دل واپسی هام برو خوشبخت بشی اگه رفتی ، اگه تنها موندم برو خوشبخت بشی اگه تو خاطره هات جا موندم برو خوشبخت بشی نوش جونم که همش دل تنگم نگرانِ من نباش اگه گریه داره این آهنگم نگرانِ من نباش اگه عمرم داره از کف میره نگرانِمن نباش اگه هر شب نفسم می گیره نگرانِ من نباش کاشکی می شد با دلم می ساختی تو هنوز دلِ منو نشناختی کاش مثل گذشته عاشق بودی کاش همون آدم سابق بودی برو خوش باش برو شیرینم من به آینده تو خوش بینم برو که الهی خوشبخت بشی مثل من درد جدایی نکشی نوش جونت همه بی کسی هام برو خوشبخت بشی منو ول کردی با دل واپسی هام برو خوشبخت بشی اگه رفتی اگه تنها موندم برو خوشبخت بشی اگه تو خاطره هات جا موندم برو خوشبخت بشی نوش جونم که همش دل تنگم نگران من نباش اگه گریه داره این آهنگم نگران من نباش اگه عمرم داره از کف میره نگران من نباش اگه هر شب نفسم می گیره نگران من ،نگران من ،
دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 9:16 ::  نويسنده : jiji

تو درست میگی باشه..همون جور که تو دوس داری میشم...اون همه قول و وعده رو فراموش میکنم...تمام روزها خاطره ها چیزایی که تو رو به یادم میاره حتی  این وبو فراموش میکنم ...اگه این اسمش خیانته منم خیانت کار نیستم....من همیشه تو زندگیم اشتباه کردم مث همین مورد که توقع بیجا داشتم خوشبخت باشی

جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 23:38 ::  نويسنده : jiji

چقدرمنتظر ماندم ولی نیامدی؟؟؟

آخرین باری که همدیگه رو دیدیم یادته؟

میدونی چند روز ازش گذشته ؟؟

من میدونم....2سال و 2 ماه و 24 روز ...

آخرین بار 20/08/89بود یادش بخیر..

چشمام همش به همین صفحه هست که بیای ...که نمیای..

اینو هم ازم میگیری...؟

باشه..

بزار دلم به این جمله خوش باشه...

عِشقـــ هایِــ واقعیـــ وَ بِدون هَوســ بــِـ ه هَمــ نِـــ مــ یــ ـرســـَ

نــــ د و اینــ قانونِــــ عشقــــ استـــــ...

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:52 ::  نويسنده : jiji

دِلــَـم ...

خــودزَنــی میخـواهـَــد ..

وحــشــیـآنــ ه ِ تـَـریـن خــودزََنــی دَر آغــوش ِ تــ ــو ..

فـَـریاد میخـواهـَـد ..

فــریـادی كـ ه ِ از پس ِ سكــوتــ ــ غــوغــآ میكنــَد ..

رُســوایــی میطـَــلــَـبــَد ..

بــ ه ِ اُمیــد كنــآرَ تــ ــو بــودَن ...

اَمــا اَفســـوس ...

دِل ِ تــ ــو هیــچـكــُـدام رآ نمــی خــواهَــد .... 

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:50 ::  نويسنده : jiji

روز هـآیــَم رآ

خیــآبـآטּ هـآی ایـטּ شـَهر گرفتـﮧ انـد،

و شـَب هـآیـَم را خواب هـآے تــو

بیـولوژے هـَم نخوانـده بـآشے

میفـَهمے چـﮧ مرگـَم است !

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:13 ::  نويسنده : jiji

صبر...

یک فریب بزرگ است...!
سالهاست که با قوره ها کلنجار میروم حلوا نمیشود...!!!


سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:11 ::  نويسنده : jiji

نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس میشوند میگویند حساسیت فصلی است آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:10 ::  نويسنده : jiji



اینجا زمین است ساعت  به وقت انسانیت خواب است دل موجود سخت جانی است هزار بار تنگ میشود میشکند میسوزد و میمیرد ولی باز هم می تپد

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:6 ::  نويسنده : jiji


جای خالیت را نفس عمیق می کشم عطرت از تو باوفاتر است

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:4 ::  نويسنده : jiji

در برابرم مشت میکردی می گفتی گل یا پوچ در دلم می گفتم دستانت

سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : jiji


یک نفر در همین نزدیکی ها..
چیزی..
به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است خیالت راحت باشد آرام چشمهایت را ببند

یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است

یک نفر که از تمام زیبایی های دنیا تو را تنها باور دارد....

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ


دلتنگی یعنی: روبروی دریا ایستاده باشی اما... خاطره ی یه خیابون خفه ات کنه!!
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 58446
تعداد مطالب : 84
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1