سـوختــــ هـ از عشــقـِ چنـــد روزیـــ
تا ابد بی قرار..
چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : jiji

 

گلم ،ازخود رهيدن رابيــــاموز

به سرمنزل رسيدن رابيــــاموز

مجال تنگ وراهي دور درپيش

به پــاهايــت دويدن رابيــــاموز

زمين بي عشق خاكي سردومردهست

به قلب خود تپيدن رابيــــاموز

جهان جوه نگهي همواره زيباست

به چشمت خوب ديدن رابيــــاموز

 

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 18:51 ::  نويسنده : jiji

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ...
خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم...
می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...
خسته شدم بس که تنها ایستادم

 

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 18:36 ::  نويسنده : jiji

پاییز که می آید
خانه دلم می لرزد ،
دوباره عاشق می شوم !
یاد روزهای بارانی
از گذر لحظه هایم عبور می کند
حس عشق در نگاهم می نشیند ،
دوستت دارم ساده می شود !
خاطرات تلخم فرو می افتد
مانند برگهای زردی که از درختان می ریزد
ریشه وجودم سبز می ماند !
تو را در کنار خویش حس می کنم
و خودم را در آغوش تو ،
در میان بازوان برگهای پاییزی
و اینگونه مجذوب نگاه تو می شوم !
واژه آشنای انتظار برایم غریبه شده ،
تماشای غروب به همراه بودنت
برایم دلنشین می شود !
وقتی پاییز می آید...
هیچ چیز را با یاد تو عوض نمی کنم
وقتی باران می بارد ...
دلم بیشتر برایت تنگ می شود ،
دیوانگی را می شناسی ...؟!
دلم عجیب به هوای دیدنت دیوانه می شود !

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 18:32 ::  نويسنده : jiji

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی…

ویکتور هوگو


شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 18:29 ::  نويسنده : jiji

سلام مــاه مــن !

دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!

گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..

احوال مهتابیت چطور است ؟!

چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!

چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!

چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!

چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!

چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !

راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!

می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!

یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !

تو فقط ماه من بمون و باش !

ماه من !

مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش

شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 18:26 ::  نويسنده : jiji

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 19:31 ::  نويسنده : jiji

جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 19:27 ::  نويسنده : jiji

بی تو ......

جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 19:26 ::  نويسنده : jiji

هرکس جای من بود ، می بُرید
اما من هنوز می دوزم ، چشم امید به راه . . .
.
.
.


جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : jiji


خیلی وقت است فراموش کرده ام …
کدامیک را سخت تر می کشم … ؟
رنــــج !
انتظار !
یا نفس را …
.
.
.


جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : jiji

آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر
..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.

جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : jiji

ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند…
.
.
.

پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 18:45 ::  نويسنده : jiji

 

الهي!

                          نه من آنم؛ كه ز فیض نگهت چشم بپوشم،

نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی ؛ در اگرباز نگردد ،

                        نروم باز به جایی؛ پشت دیوار نشینم ، چو گدا برسرراهی؛                                                           كس به غیر از تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی ؛   

 

بازكن در،كه جز این خانه مرانیست پناهی

پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 18:38 ::  نويسنده : jiji

 
برای تمام چیزهای منفی که ما بخود می‌گوییم، خداوند پاسخ مثبتی دارد:
می گویی«این غیر ممکن است»، خداوند پاسخ داد «همه چیز ممکن است»،
می گویی «هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»، 
می گویی «من بسیار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»، 
می گویی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من کافی است»، 
می گویی «من نمی‌توانم مشکلات را حل کنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدایت خواهم کرد»، 
می گویی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر کاری را با من می‌توانی به انجام برسانی»، 
می گویی«آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد « این ارزش پیدا خواهد کرد»، 
می گویی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»، 
می گویی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»، 
می گویی «من همیشه نگران و ناامیدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار»، 
می گویی «من به اندازه کافی ایمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به یک اندازه ایمان داده ام»، 
می گویی «من به اندازه کافی باهوش نیستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»، 
می گویی «من احساس تنهایی می‌کنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترک نخواهم کرد»،

پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 18:31 ::  نويسنده : jiji

فـــرزنـــدت استـــــ ؟ در آغوشــــش بگــــیر

معـــشـــوقه ی توستـــــ ؟ لـــب هایـــش را ســــــخت ببـــوس

دوستـــــ هســـتید ؟ به هــمدیــگر خــــــوب نــگاه کنیـــد

.
.
.

در ســـرزمـــین مــن

هــــر لـــحـــظه ...

شایــد "لحــــظــــه ی آخـــــ ــــر" باشــد ..!

پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 18:27 ::  نويسنده : jiji

هرگز چشمانت را از آسمان بر ندار

آنجایی که خدا زندگی می کند.

آنقدر به آسمان چشم بدوز تا خدا را ببینی.

سرت را بالا بگیر.

شک نکن . . .

خدا خودش را از تو پنهان نمی کند

 

او دیدنی ترین است!


پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 17:52 ::  نويسنده : jiji

میدانی

دلتنگی

عین آتش زیر خاکستر است

گاهی فکر میکنی تمام شده

اما یک دفعه

همه ات را آتش میزند....


پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 17:48 ::  نويسنده : jiji

خدایا

من چیزی نمیبینم

آینده پنهان است

ولی آسوده ام ،

چون تو را می بینم

و تو همه چیز را . . .

 

چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:, :: 20:28 ::  نويسنده : jiji

پروردگارا!

هر گاه اهنگ دو چيز كنيم كه يكي تورا خشنود سازد و ديگري تو را به خشم ارد¸دل ما را به جانب ان كش كه تو را از ما خشنود كند و نيروي ما را از انچه موجب خشم توست سست گردان.

و ما را به خود و اختيار خود وامگذار كه نفس ما باطل را برميگزيند مگر تو توفيق دهي وبه بدي امر ميكند مگر تو رحمت اري.

صحيفه ي سجاديه

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 20:22 ::  نويسنده : jiji

آدم ها زود پشیمان میشوند !
گاهی از گفته هایشان ، گاهی از نگفته هایشان
گاهی از گفتن نگفتنی هایشان و گاهی هم از نگفتن گفتنی هایشان !
.
.

درباره وبلاگ


دلتنگی یعنی: روبروی دریا ایستاده باشی اما... خاطره ی یه خیابون خفه ات کنه!!
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 351
بازدید کل : 58799
تعداد مطالب : 84
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1